به نام خدا

زندگی نامه شهید محمد هادی اسدی فرزند امراله

 در تاریخ 4 شهریور ماه سال 1348 در حالی که گرمای تابستان جای خود را به نسیم خنک پاییزی می سپرد و پرستوها در حال مهاجرت به مناطق گرم تر بودند در هنگام اذان مغرب در منزل امرا...اسدی در کوچه پشت پاسگاه ژاندارمری سابق کوهنجان  فرزند چهارم خانواده متولد شد .پدر که مردی متدین و مذهبی بود اذان و اقامه در گوشهای راست و چپ نوزاد قرائت نمودند و سپس نام محمد هادی بر او گذاشتند.                                

این کودک رفته رفته بزرگ شد و از همان دوران زیرکی و هوشیاری و زرنگی و روحیه ظلم ستیزی و جهادی و غیرت  ومردانگی و شجاعت و استقامت همراه با جسم نیرومند وی نمایان می شد. ده ساله بود که از گوشه گوشه سرزمین اسلامی ایران تظاهرات و اعتصابات و ... شروع شد در کوهنجان هم تظاهرات و راهپیمائی انجام گرفت وی همراه با بزرگترهای خانواده خود و عموها در این مراسمات شرکت می کرد و هیچ ترسی و واهمه ای نداشت.                                                                                                                               

دوران تحصیل خود را تا کلاس پنجم در مدرسه ساسان قدیم و دوران راهنمائی در مدرسه راهنمائی فتح کوهنجان ادامه داد تمام نمرات درسهای او در سطح خیلی بالا بود فقط کافی بود یک مرتبه مطالعه کند مخصوصا در درس ریاضی بسیار باهوش بود بطوری که احتیاج به معلم هم نداشت. با شروع جنگ تحمیلی توسط رژیم بعث عراق برادر بزرگ او که سرباز ارتش بود به دست دشمن اسیر گشت، دو برادر دیگر که از وی بزرگتر بودند در جبهه درحال مأموریت بودند .لذا علاوه بر درس خواندن به کمک پدر در کارهای کشاورزی می پرداخت چنان جسمی قوی داشت که گونی های بذر یا کود براحتی جابجا می کرد و اصلا او دائم در تلاش بود.دوری برادران،کمک به پدر ،نگهداری و مواظبت خواهر و برادران کوچکتر او را از لحاظ روحی و استقامت و ... محکم کرده بودوی ایثار گر و مدافع ناتوانان و زیر دستان بود ، مثلا هر موقع معلم به دوستان دانش آموز او کتک می زد خود را سپر قرار می داد که بقیه کتک نخورند در غیرت مردانگی و تعصب خانوادگی خیلی دقت داشت به هیچ وجه اجازه نمی داد که خواهرانش درب مغازه بروند یا تنها به مسجد جهت اقامه نماز و دعا بروند در هیئت عزاداری مسجد و نماز جماعت و دعا و مراسمات مذهبی مسجد نقش فعال داشت . بسیج را خانه دوم

او بود سنگر بسیج همواره پر می نمود هرگونه مراسمی یا جمع آوری کمک های مردمی و نگهبانی، مانور یا رزمآیش هایی که از طرف بسیج به وی محول می گردید یا دعوت می نمود با دل جان می پذیرفت و آماده انجام خدمت بود. کتابهای مذهبی مطالعه می کرد و به نوارهای سخنرانی حضرت امام ،آقای کافی و مطهری علاقه داشت و از هر فرصتی برای گوش دادن به آنها استفاده می کرد .اهل نماز جمعه بود در نمار جمعه سروستان شرکت می کرد.                                                                                                        

عشق رفتن به جبهه داشت. حضور در پشت جبهه در مسجد و بسیج و خدمت، وی را قانع نمی کرد علی رغم بی قراری مادر در خصوص فرزند اسیرش و دو پسر دیگر که در جبهه حضور داشتند عازم به جبهه شدودر یگان دریائی لشکر 19 فجر به عنوان سکان دار مشغول خدمت شد و در عملیات غرور آفرین والفجر 8 در منطقه فاو عراق شرکت کرد و بعد از پایان عملیات به منزل بازگشت و در تاریخ 04/10/1365 و سپس با پسر عموی خود به تیپ 33 المهدی در جبهه در گردان فجر به فرماندهی شهید بزرگ مرتضی جاویدی که در گردانهای خط شکن تیپ المهدی بود حضور پیدا کردند و بعنوان غواص در عملیات کربلای 4 در جزیره ام الرساس مفقود الاثر گردید.             

پیکر پاکش پس از 14 سال به عدد 14 معصوم در منطقه عملیاتی شلمچه توسط گروه تفحص شناسائی شد و به خانه بازگشت و در گلزار شهدای کوهنجان کنار همسنگران شهیدش به خاک سپرده شد تا سندی باشد از ایثار،استقامت و شهادت طلبی جوانانی که از همه چیز خود در راه عشق به اهل بیت اطهار و در راه خدا گذشتند و همچون ستاره هائی برای همیشه در تاریکی تاریخ درخشیدند.                                                          

1-خصوصیات اخلاقی شهید :

فردی تلاشگر،پرکار،زرنگ و پر زور از لحاظ جسم و قوی و از لحاظ فکرو عقیده و ایمان بود . تعصب و غیرت خاصی نسبت به ناموس داشت به مسجد و بسیج علاقه داشت در تمام مراسمات مسجد و هیئت عزاداری و برنامه های بسیج حضور داشته وشرکت می نمود اهل مطالعه بود از لحاظ ذهن و هوش در دروس مدرسه حرف اول می زد. با یک دور مطالعه درس نیاز به دور دوم جهت یادگیری نداشت.روحیه ظلم ستیزی داشت زیر بار ظلم و حرف زور نمی رفت. روحیه ایثار گری داشت خود را سپر چوب معلم قرار می داد تا به بقیه نخورد صله ارحام به هر طریق انجام می داد راه و رسم شهدا واخلاق و رفتار بزرگترها برای خود الگو قرار می داد . هنگام حضور درمسجد جهت اقـامه نماز لباس تمیز و روشن می پوشید و خـود را معطر می نمود حتی المقدر سعـی می کرد در نماز جماعت و دعاها که در مسجد برگذار میگردید شرکت کند حتی اگر آخر برنامه باشدخود را می رساند و به نوارهای سخنرانی حضرت امام و آقای کافی و شهید مطهری گوش می داد و از هر فرصتی که بدست می آمد فرمانهای جضرت امام را گوش و فورا اجرا می کرد که یکی از آنها حضور در سنگر بسیج،سنگر مسجد و حضوردرجبهه بود..                                                                                                                  

2- اخلاص شهید: 

از همان کودکی کار را برای رضای خدای  بزرگ انجام می داد . اگر تعصب یا غیرت داشت جهت جلب رضای ایزد منان بود نه خودنمایی .به افراد ضعیف کمک می کرد در مقابل ظلم و ستم مقاومت می کرد و این از امام حسین (ع) درس گرفته بود.شرکت در نماز جماعت و دعا و مراسمات مسجد از برنامه روزمره وی بود .هیچ کار منکر انجام نمی داد با افراد با تقوا و مذهبی رفت و آمد می کرد.این کارهای ذکر شده فقط با نیت پاک برای رضای خداوند و از روی اخلاص انجام می دادند.                                                                                 3- تواضع و فروتنی شهید:

احترام به پدر و مادر و کمک کردن به پدر در امورات کشاورزی با سن و سال کم ،خرید و لوازم مورد لزوم از درب مغازه برای خانواده با  وجود اینکه برادران وی اسیر یا رزمنده در جبهه بودند احترام گذاشتن به بزرگترهای اقوام و دوستان ،پدر و حمایت از افراد ضعیف و زیر  دست.کمک کردن به مستمندان و فقیران.  عدم تکبر و غرور از تواضع و فروتنی وی حکایت می کند .                   

4- خصوصیات عرفانی و عبادی شهید:

محب اهل بیت رسول الله (ص)بود در مراسم عزاداری اهل بیت اطهار (ع) شرکت می کرد و آنقدر ضجه و ناله می کرد که دیگران جلوگیرآن نبودند . کار برای رضای خدا انجام می داد .نماز و روزه و نماز جمعه و نمازهای  واجب و مستحب انجام میـداد .روحیه ایثارگـری و فـداکاری داشت چون کـار برای رضای خـدا انجام می داد آن را جزء عبادت می دانست و می گفت عبادت فقط نماز و روزه نیست کار و کمک به خلق ا... هم عبادت هست.در نماز جمعه سروستان شرکت می کرد.                                                                                                         

5- بی رغبتی شهید به مال و مظاهر دنیا  :                                                                                  

مال و دنیا برای وی بی ارزش بود کمک به پدر ومادر در کارهای کشاورزی و خانواده ارزش داشت هیچ موقع هیچ چیز برای خود نخواسته و چیزی هم جمع نکرد لباسهای ساده ولی روشن می پوشید لباس گران قیمت به تن نمی کرد فکرش الهی بود وجودش برای خدا و در راه خدا هم خدمت کرد و در همین راه هم شهید شد.     

6- صله ارحام :

به تمام اقوام پدری و مادری و منازل آنها رفت و آمد می کرد حتی برای لحظه ای که هم بود سرکشی می نمود و در صورت احتیاج و نیاز به آنها کمک می کرد .در زمانی که در جبهه بود از طریق نامه و تلفن به دوستان و آشنایان صله رحم انجام داده و ارتباط برقرارمی نمود.       

7- علاقه به امام،ولایت ،روحانیت در خط امام :

چنانچه در وصیت نامه وی هم تاکید شده دنباله رو راه امام ،روحانیت در خط امام ،گوش به فرمان امام و اطاعت از رهبری و سفارش به دیگران در این خصوص جزء برنامه زندگی وی بوده است .امام از ته دل دوست می داشت

به ندای امام لبیک می گفت در مراسمات تظاهرات شرکت می کرد. به جبهه رفته و در مقابل ظلم و تجاوز ایستادگی می کرد و زیر بار زور و ظلم نرفت،پیرو ولایت بود از تولد تا شهادت با ولایت بود.                               

8- امر به معروف و نهی ازمنکر:

از واجبات دین است همچون نماز وروزه  قبل از سن تکلیف امر میکرد به امور معروف و نه خود او و نه دیگران منکر انجام نمی دادند نهی می کرد .منکرات را . در مجالس گناه و غیبت نمی نشست و از ادامه جلسه گناه جلوگیری می کرد و اعضای خانواده هم نهی می فرمود. وی می گفت امر به معروف و نهی از منکر کنید تا جامعه فساد نگیرد و گرنه هیچ کس جلوگیر آن فساد نیست هیچ کس کار منکر از وی سراغ ندارد.                                                                   

9- چگونگی گذراندن اوقات فراغت:

از همان زمان کودکی فردی راحت طلب و خوش گذران نبود موقع درس فقط درس و در غیر اینصورت در کارهای کشاورزی کمک پدر می کرد و در منزل هم کمک افراد خانواده ، مسجد، بسیج و هیئت مسجد رها نمی کرد و در بسیچ هر کاری بود انجام می داد از جمله جمع آوری کمک های مردمی به جبهه و در مسجد در مراسمات و درمحل راهپیمائی و تظاهرات شرکت می کرد   .                            

10-حضور در جبهه  مجروحیت ، نحوه شهادت و تشیع جنازه :

شهید اسدی گوش به فرامین و دستورات حضرت امام بود اول درس بعد سنگر مسجد و بسیج و درآخر به ندای حضرت امام خمینی لبیک گفت که فرمود هرکس توان جبهه رفتن دارد به جبهه برود و جبهه را خالی نگذارید

   چندین مرتبه قصد اعزام به جبهه داشت که هر دفعه موافقت نمی شد که در سن 16 سالگی ترک تحصیل نمود ومقداری لباس پوشید داخل کفشهایش وسایل گذاشت تا قد و قامتش بزرگ بنماید که موفق به حضور در جبهه شد و در عملیات غرور آفرین والفجر 8 در منطقه فاو شرکت داشت و بعد از اتمام ماموریت به منزل

بازگشت و در تاریخ 04/10/1365 دوباره با پسر عموی خود که مفقود الاثر گشت بعدا بعنوان اسیر آزاد شد به جبهه اعزام و در تیپ المهدی:گردان فجر به فرماندهی شهید مرتضی جاویدی که از گردانهای خط شکن تیپ المهدی بود حضور پیدا کردند و بعنوان غواص در عملیات کربلای 4 در جزیره ام الرساس بعد از نبردی بزرگ با مزدوران رژیم بعث عراق مفقوالاثر گشت که سالها خانواده و اقوام وی چشم انتظار اینکه خبری از شهید یا زنده بودن وی بدست بیاورند بودند.  که با لاخره پیکر پاکش بعد از 14 سال بعدد 14 معصوم در منطقه شلمچه توسط  گروه تفحص شناسائی شده و در تاریچ چهارشنبه 02/06/1379 با مقدار از لباسها و استخوان و هویت شناسائی وی از سپاه سروستان تا گلزار شهدای کوهنجان تشیع و درکنار همسنگران هم سن و سال شهیدش به خاک سپرده شد تا سندی باشد از ایثار،استقامت و شهادت طلبی جوانانی که از همه چیز خود در راه عشق به اهل بیت اطهار و رضای خداوند و در راه مقدس حضرت حضرت امام و ولایت گذشتند و همچون ستاره هائی برای همیشه در تاریکی تاریخ درخشیدند. شهید اسدی دو مرتبه تشیع نمودند بار اول به رسم یاد بود یک دسته گل در سال 65 بعد از عملیات کربلای 4 که مفقود گردید . مرتبه دوم سال 79 با مقداری مدارک شناسائی و لباس و استخوان تشیع نمودند .